صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

برف بارید...

دیشب برف میبارید...
آروم آروم
و من زیر برف راه می رفتم و با هر لگدی که به تکه های برف می زدم...
خاطراتم رو به این طرف و اون طرف پرتاب می کردم...
سرم پر بود از نگاه، صدا، واژه، کلام...
سرمو گرفتم بالا و لجوجانه به دونه های برف نگاه می کردم...
و اونها آروم آروم می لغزیدنو توی نگاهم ذوب میشدن...
چشمم رو آروم بستم و به دونه های برف خندیدم
"هوا" "سردتر" از اونیه که " بغضم " وا بشه...
چه خوشخیالید دونه ها...
شما هم نمی تونید اشکمو دربیارید...

[ سه شنبه 17 دی 1392برچسب:برف,بارید,emertat,

] [ 18:43 ] [ emertat ]

[ ]